دوست داشتم يه چيزى بنويسم حالم خوب نيست،اصلا رو به راه نيستم قلبم به زور ميزنه. نيمه شب شده و همه جا آرومه اما من هنوز آروم نشدم. يك آدم چطور ميتونه انقدر يك نفر رو دوست داشته باشه؟ اين سوال هميشگى دوستامه كه امشب خودمم از خودم پرسيدم. جوابشو نميدونم اما اندازه اى دوستش دارم كه تو هواى سرد بشينم رو به آسمون و از خدا دوباره ديدنشو بخوام و اشكام قلبمو گرم كنه.. دلم پر كه نه پر پر ميزنه واسه گرفتن دستاش.. دل لعنتى خيلى تنگه...
E:scrollsvertical2_.htm