این روزها تا بارون می زنه ،
نا خود آگاه بدون چتر ،
از خونه می زنم بیرون و
میرم قدم می زنم !
نمی دونم چه مرگمه !!
شاید دلتنگم !
شاید نگرانم !
شاید غمگینم !
یا شایدم تنها . . .
نمی دونم !!
ولی فکر کنم خیلی داغونم !
چون بارون قطع میشه ؛
ولی هنوز صورت من خیسه . . . !
E:scrollsvertical2_.htm