تمام زندگیم را دلتنگی پر کرده است........
دلتنگی از کسی که دوستش دارم و دوریش عمیق ترین درد ها و رنج های عالم را در رگهایم جاری کرد!!!
دردهایی که کابوس شبها و حقیقت روزهایم شد......
دوری از تو وحسرتی عمیق به قلبم آویخت و پوست تن کودک عشقم را با تاولهای درد ناک
داغ ستم پوشاند.........
دلتنگی برای کسی که فرصت اندکی برای خواستنش برای داشتنش داشتم.......
دلتنگی از مرزهایی که دورم کشیدند و مرا وادار کردند به دست خویش از کسانی که
دوستشان دارم کنده شوم............
در آن سوی مرزها دوست داشتن گناه است
حق من نیست
به آتش گناهی که عشق در آن سهمی داشت مرا بسوزانند.......
E:scrollsvertical2_.htm